سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خردهایتان را متّهم کنید که خطا از اعتماد به آنها پدید می آید . [امام علی علیه السلام]
به دنیای افکار من خوش آمدید
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 86623
بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 3
........... درباره خودم ...........
به دنیای افکار من خوش آمدید
مریم بوقی
بوق زیاد می زنم

........... لوگوی خودم ...........
به دنیای افکار من خوش آمدید
........ پیوندهای روزانه........
پاسخگو [76]
********۴ تا بوق*********** [142]
[آرشیو(2)]


..... فهرست موضوعی یادداشت ها.....
عشقولانه[13] . طنز[5] . متفرقه[4] . بوقی[3] . نوشته ها و اشعار سایرین .
............. بایگانی.............
زمستان 1386
بهار 1386
زمستان 1385
پاییز 1385

..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
........... دوستان من ...........
شکوفه یاس
***به اسبفروشان خوش آدید***
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
زینب خانوم
عمو امیر
حرف هایی که بردل ماند
دانلود نرم افزار

......... لوگوی دوستان من .........















............. اشتراک.............
 
............آوای آشنا............

........... طراح قالب...........


  • کدهای خود را تست کنید

  • نویسنده : مریم بوقی:: 86/11/23:: 1:39 عصر
    این صفحه مطمئنا برای همه کسانی که وبلاگ دارند میتونه خیلی مفید باشه

    شما به راحتی میتونید قبل از اینکه هر گونه تغییری رو در قالب وبلاگتون انجام بدین نتیجه رو از طریق این صفحه ببینید

    http://booghbooghabbasy.blogfa.com/page/webgard.aspx


    نظرات شما ()

  • شب

  • نویسنده : مریم بوقی:: 86/11/15:: 9:36 صبح

    دوست دارم شب را
    چون در این تاریکی
    بی امان می گریم
    گریه ام از غم نیست
    گریه ام بوی بهاران دارد

    نظرات شما ()

  • عشق

  • نویسنده : مریم بوقی:: 86/11/10:: 11:57 صبح

     

    عشق پرواز کبوتر ها نیست

    عشق آواز قناری ها نیست

    عشق جاری شدن آب روان

    در بر دشت و علفزاران نیست

    عشق حق حق زدن مرغ شب و

    باز هو هو زدن جغدان نیست

    عشق آبیتر از اینها آبیست

    عشق زیباتر از اینها زیباست

    که من و تو نتوانیم گریست

    که من و تو نتوانیم نشست

    صحبت از عشق نه کار ماهاست

    "کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ"

    عشق معنای بلندی دارد

    که به فهم من و تو قد ندهد

    عشق شاید گاهی

    مثل یک قطره سکوت

    مثل یک سایه صدا

    مثل یه لحظه سفید

    مثل یک ثانیه اشک

    مثل یک تکه امید

    شاید اینها باشد

    و نه شاید خوشتر

    باز هم باید رفت

    و نه گفت و نه شنید

    عاشقی پر معناست

    اوج بی معنایی

    که تو بی معنا و

    اوست یکّی باقی


    نظرات شما ()

  • نمی دونم!!

  • نویسنده : مریم بوقی:: 86/11/8:: 10:34 صبح

     
    نمی دونم تو چی گفتی به دلم
    دیگه شب بهونتو نمی گیره
    عجیبه شبا دیگه زود می خوابه
    نصف شب ها هی عذابم نمی ده
    می دونم یادته؛اما چه جوری؟
    دیگه حتی اسمتو هم نمی گه!!!
    قبلنا شبا همش گریه می کرد
    ولی حالا دیگه آروم می گیره
    نمی دونم که چشه حتی دیگه
    واسه چشماتم دلم تنگ نمی شه
    نمی دونم که ادا در میاره
    یا که راستی راستی ارزش نمی ده
    ای بابا مث که دلم دو تا شده
    یکی آرومه یکی هی می گیره
    دل من واسه دلت تنگ شده ها!
    ولی دیگه به تو هیچی نمی گه
    ای بابا من دیگه فاط زدم عزیز
    بیشتر از این عقل من قد نمی ده

    نظرات شما ()

  • بوق

  • نویسنده : مریم بوقی:: 86/11/6:: 12:12 عصر
    بوق را باید زد
    پشت هر خط و چراغی
    بوق را باید زد
    توی هر جشن عروسی و عزایی
    بعد فوتبال
    چه به برد و چه به باخت
    بوق را باید زد
    من اگر بوق نزنم
    تو اگر بوق نزنی
    چه کسی بوق زند؟
    پس بیایید به شب
    نصفه شب یا دم صبح
    بوق بوقی بکنیم
    بوق بوق بوق بوق بوق


    نظرات شما ()

  • لک لکا

  • نویسنده : مریم بوقی:: 86/2/19:: 2:7 عصر

    یه شعر از حسین پناهی:

    خوشا به حال لک لکا که خوابشون واو نداره

    خوشا به حال لک لکا که عشقشون قاف نداره

    خوشا به حال لک لکا که مرگشون گاف نداره

    خوشا به حال لک لکا که لک لک اند


    نظرات شما ()

  • چرا؟؟

  • نویسنده : مریم بوقی:: 86/1/22:: 9:21 صبح

    شب و روزم شده گریه
    واسه دیدن چشاش
    منو می بینه ولی
    چشامو یادش نمیاد
    دل اون سنگی نبود
    چرا منو گذاشت و رفت؟
    دل من اونو می خواست
    پس چرا بی رحمانه رفت؟


    نظرات شما ()

  • گل مریم

  • نویسنده : مریم بوقی:: 85/12/6:: 3:37 عصر
    منم اون قطره اشکی
    که زود افتادم ز چشمات
    منم اون کفتر نازی
    که پروندیم از رو دیوار
    روی دیوار دل تو
    لونه ساخته بودم اون روز
    لونمو کردی تو ویرون
    از دلت کردی تو بیرون
    منم اون لباس زیبا
    که شدم کهنه برایت
    منم اون ژاکت پشمی
    که نپوشیدی بهارت
    منم اون آینه ای که
    عکستو بهت نشون داد
    زود منو شکستی رفتی
    تا نبینی تو خودت را
    منم اون دسته گلی که
    پرپرم کردی هزار بار
    گل مریمی که روزی
    منو بو می کردی صد بار
    حالا من یه ذره خاکم
    زیر پای نازنینت
    کفشتو پا می کنی که
    نکنم یه وقت کثیفت

    نظرات شما ()

  • آسمانها آبی

  • نویسنده : مریم بوقی:: 85/11/23:: 11:38 صبح

    آسمانها آبی

    چشم ها باران زا

    و نگاهی پی الوان خدا

    و تو را می بینم

    پیرهن پاره و پر خاک به تن

    به در خانه ی من

    همچو موشی ساکت

    توی هم گم شده ای

    خواب هستی ْآیا

    یا که بیدارستی؟

    تو مرا می بینی

    پس چرا باز دو چشمت بسته است؟

    تو مرا می بینی؟

    تو که هر گاه مرا می دیدی

    شاد می خندیدی

    چشمهایت باز است

    تو چرا غمگینی؟

    چشم هایم بارید

    دزدکی رد شدم و

    توی خانه رفتم

    تو چرا چون پسر همسایه

    پیش چشمت آمد

    غیرتی وار تو فریاد زدی

    واق واق واق واق واق

    او به دیدار پدر می آمد

    زهله اش را بردی


    نظرات شما ()

  • دلم

  • نویسنده : مریم بوقی:: 85/11/16:: 12:5 عصر
    هر چی به این دلم می گم
    که اون دلش مال تو نیست
    این دله گوش نمی کنه
    همش می ره بازیگوشی
    هر چی می گم نکن عزیز
    اینقده آتیشم نزن
    دلم بهونه میاره
    می گه واسم یه دل بخر
    هر چی می گم خریدنی
    نیست آخه جان من دلا
    دوباره فریاد می زنه
    من دل می خوام من دل می خوام
    هر چی می گم آخه عزیز
    خودت دلی دل واسه چی؟
    می زنه زیر گریه و
    می گه برای ناز کشی
    ای بابا می بینی عزیز
    عجب بهونه می گیره
    لوسه و هی ماز می کنه
    تا که یکی ناز بخره
    حالا خودت بگو دادا
    <> چی کار کنم با این دلم؟
    یه دل داری بهش بدم؟؟
    تا دیگه آرومش کنم!؟
    اگه داری بهم بده
    آخه گناه داره دلم
    کوچولوهه می شکنه ها!!
    ببین چقدر نازه دلم
    آها؟ نگفتی عزیزی
    دل به دل دلم می دی؟؟
    میای کنار اون باشی؟
    همیشه یاورش باشی؟؟
    جونم برات بگه دلم
    صاف و قشنگ و بی ریاست
    هر چند شکسته است عزیز
    اما بزرگه به خدا
    دلم همیشه خوشدله
    عاشق شعر و شادیاست
    دلت ببینم چه جوره؟
    کوچیکه یا بی انتهاست؟؟
    دلم مث یه آسمون
    تو شب پر از ستاره هست
    هر کدومش یک نفرند
    ستاره های قلب من
    مثل یه دریای بزرگ
    که تکه هاش یه قطره اند
    <> دل منم هزار تیکست
    هر تیکش هم یه ذره هست
    دلم مث اون دریاهه
    که عالمو سیر می کنه
    بزرگه و یه دنیا رو
    از شادی لبریز می کنه
    غم همه مال منه
    شادی من مال همه
    دوسش دارم این دلمو
    خیلی زیاد یه عالمه

    نظرات شما ()

    <      1   2   3   4      >

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ