سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدا ایمان را واجب کرد براى پاکى از شرک ورزیدن ، و نماز را براى پرهیز از خود بزرگ دیدن ، و زکات را تا موجب رسیدن روزى شود ، و روزه را تا اخلاص آفریدگان آزموده گردد ، و حج را براى نزدیک شدن دینداران ، و جهاد را براى ارجمندى اسلام و مسلمانان ، و امر به معروف را براى اصلاح کار همگان ، و نهى از منکر را براى بازداشتن بیخردان ، و پیوند با خویشاوندان را به خاطر رشد و فراوان شدن شمار آنان ، و قصاص را تا خون ریخته نشود ، و برپا داشتن حد را تا آنچه حرام است بزرگ نماید ، و ترک میخوارگى را تا خرد برجاى ماند ، و دورى از دزدى را تا پاکدامنى از دست نشود ، و زنا را وانهادن تا نسب نیالاید ، و غلامبارگى را ترک کردن تا نژاد فراوان گردد ، و گواهى دادنها را بر حقوق واجب فرمود تا حقوق انکار شده استیفا شود ، و دروغ نگفتن را ، تا راستگویى حرمت یابد ، و سلام کردن را تا از ترس ایمنى آرد ، و امامت را تا نظام امت پایدار باشد ، و فرمانبردارى را تا امام در دیده‏ها بزرگ نماید . [نهج البلاغه]
به دنیای افکار من خوش آمدید
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 86572
بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 16
........... درباره خودم ...........
به دنیای افکار من خوش آمدید
مریم بوقی
بوق زیاد می زنم

........... لوگوی خودم ...........
به دنیای افکار من خوش آمدید
........ پیوندهای روزانه........
پاسخگو [76]
********۴ تا بوق*********** [142]
[آرشیو(2)]


..... فهرست موضوعی یادداشت ها.....
عشقولانه[13] . طنز[5] . متفرقه[4] . بوقی[3] . نوشته ها و اشعار سایرین .
............. بایگانی.............
زمستان 1386
بهار 1386
زمستان 1385
پاییز 1385

..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
........... دوستان من ...........
شکوفه یاس
***به اسبفروشان خوش آدید***
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
زینب خانوم
عمو امیر
حرف هایی که بردل ماند
دانلود نرم افزار

......... لوگوی دوستان من .........















............. اشتراک.............
 
............آوای آشنا............

........... طراح قالب...........


  • شب

  • نویسنده : مریم بوقی:: 86/11/15:: 9:36 صبح

    دوست دارم شب را
    چون در این تاریکی
    بی امان می گریم
    گریه ام از غم نیست
    گریه ام بوی بهاران دارد

    نظرات شما ()

  • عشق

  • نویسنده : مریم بوقی:: 86/11/10:: 11:57 صبح

     

    عشق پرواز کبوتر ها نیست

    عشق آواز قناری ها نیست

    عشق جاری شدن آب روان

    در بر دشت و علفزاران نیست

    عشق حق حق زدن مرغ شب و

    باز هو هو زدن جغدان نیست

    عشق آبیتر از اینها آبیست

    عشق زیباتر از اینها زیباست

    که من و تو نتوانیم گریست

    که من و تو نتوانیم نشست

    صحبت از عشق نه کار ماهاست

    "کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ"

    عشق معنای بلندی دارد

    که به فهم من و تو قد ندهد

    عشق شاید گاهی

    مثل یک قطره سکوت

    مثل یک سایه صدا

    مثل یه لحظه سفید

    مثل یک ثانیه اشک

    مثل یک تکه امید

    شاید اینها باشد

    و نه شاید خوشتر

    باز هم باید رفت

    و نه گفت و نه شنید

    عاشقی پر معناست

    اوج بی معنایی

    که تو بی معنا و

    اوست یکّی باقی


    نظرات شما ()

  • نمی دونم!!

  • نویسنده : مریم بوقی:: 86/11/8:: 10:34 صبح

     
    نمی دونم تو چی گفتی به دلم
    دیگه شب بهونتو نمی گیره
    عجیبه شبا دیگه زود می خوابه
    نصف شب ها هی عذابم نمی ده
    می دونم یادته؛اما چه جوری؟
    دیگه حتی اسمتو هم نمی گه!!!
    قبلنا شبا همش گریه می کرد
    ولی حالا دیگه آروم می گیره
    نمی دونم که چشه حتی دیگه
    واسه چشماتم دلم تنگ نمی شه
    نمی دونم که ادا در میاره
    یا که راستی راستی ارزش نمی ده
    ای بابا مث که دلم دو تا شده
    یکی آرومه یکی هی می گیره
    دل من واسه دلت تنگ شده ها!
    ولی دیگه به تو هیچی نمی گه
    ای بابا من دیگه فاط زدم عزیز
    بیشتر از این عقل من قد نمی ده

    نظرات شما ()

  • چرا؟؟

  • نویسنده : مریم بوقی:: 86/1/22:: 9:21 صبح

    شب و روزم شده گریه
    واسه دیدن چشاش
    منو می بینه ولی
    چشامو یادش نمیاد
    دل اون سنگی نبود
    چرا منو گذاشت و رفت؟
    دل من اونو می خواست
    پس چرا بی رحمانه رفت؟


    نظرات شما ()

  • گل مریم

  • نویسنده : مریم بوقی:: 85/12/6:: 3:37 عصر
    منم اون قطره اشکی
    که زود افتادم ز چشمات
    منم اون کفتر نازی
    که پروندیم از رو دیوار
    روی دیوار دل تو
    لونه ساخته بودم اون روز
    لونمو کردی تو ویرون
    از دلت کردی تو بیرون
    منم اون لباس زیبا
    که شدم کهنه برایت
    منم اون ژاکت پشمی
    که نپوشیدی بهارت
    منم اون آینه ای که
    عکستو بهت نشون داد
    زود منو شکستی رفتی
    تا نبینی تو خودت را
    منم اون دسته گلی که
    پرپرم کردی هزار بار
    گل مریمی که روزی
    منو بو می کردی صد بار
    حالا من یه ذره خاکم
    زیر پای نازنینت
    کفشتو پا می کنی که
    نکنم یه وقت کثیفت

    نظرات شما ()

  • دلم

  • نویسنده : مریم بوقی:: 85/11/16:: 12:5 عصر
    هر چی به این دلم می گم
    که اون دلش مال تو نیست
    این دله گوش نمی کنه
    همش می ره بازیگوشی
    هر چی می گم نکن عزیز
    اینقده آتیشم نزن
    دلم بهونه میاره
    می گه واسم یه دل بخر
    هر چی می گم خریدنی
    نیست آخه جان من دلا
    دوباره فریاد می زنه
    من دل می خوام من دل می خوام
    هر چی می گم آخه عزیز
    خودت دلی دل واسه چی؟
    می زنه زیر گریه و
    می گه برای ناز کشی
    ای بابا می بینی عزیز
    عجب بهونه می گیره
    لوسه و هی ماز می کنه
    تا که یکی ناز بخره
    حالا خودت بگو دادا
    <> چی کار کنم با این دلم؟
    یه دل داری بهش بدم؟؟
    تا دیگه آرومش کنم!؟
    اگه داری بهم بده
    آخه گناه داره دلم
    کوچولوهه می شکنه ها!!
    ببین چقدر نازه دلم
    آها؟ نگفتی عزیزی
    دل به دل دلم می دی؟؟
    میای کنار اون باشی؟
    همیشه یاورش باشی؟؟
    جونم برات بگه دلم
    صاف و قشنگ و بی ریاست
    هر چند شکسته است عزیز
    اما بزرگه به خدا
    دلم همیشه خوشدله
    عاشق شعر و شادیاست
    دلت ببینم چه جوره؟
    کوچیکه یا بی انتهاست؟؟
    دلم مث یه آسمون
    تو شب پر از ستاره هست
    هر کدومش یک نفرند
    ستاره های قلب من
    مثل یه دریای بزرگ
    که تکه هاش یه قطره اند
    <> دل منم هزار تیکست
    هر تیکش هم یه ذره هست
    دلم مث اون دریاهه
    که عالمو سیر می کنه
    بزرگه و یه دنیا رو
    از شادی لبریز می کنه
    غم همه مال منه
    شادی من مال همه
    دوسش دارم این دلمو
    خیلی زیاد یه عالمه

    نظرات شما ()

  • زندگی

  • نویسنده : مریم بوقی:: 85/11/3:: 9:8 صبح
     
     
    زندگی بازی پروانه ی کوچک در باد
     
     زندگی شادی شبنم بر گل
     
    زندگی سبز ترین رویاهاست
     

    نظرات شما ()

  • گل پژمرده

  • نویسنده : مریم بوقی:: 85/11/2:: 1:5 عصر

    گل پژمرده ام را دور ریزید

    صدای خسته ام را گوش گیرید

    گل پژمرده گر چه یاد من بود

    صدایم پرطنین تر هست از گل


    نظرات شما ()

  • تنهایی

  • نویسنده : مریم بوقی:: 85/10/16:: 3:20 عصر

    نظرات شما ()

  • سنگ

  • نویسنده : مریم بوقی:: 85/10/5:: 12:5 عصر

    خوش به حال اونایی که دلشون از سنگه

    هیچ وقت دلشون نمی شکنه

    می شه غرور آدما هم از سنگ باشه؟

    من دلم تنگ می شه

    تو دلت سنگ میشه

    نذار این تنگ بلور

    بشکنه با این غرورو



    نظرات شما ()

       1   2      >

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ