عشق پرواز کبوتر ها نیست
عشق آواز قناری ها نیست
عشق جاری شدن آب روان
در بر دشت و علفزاران نیست
عشق حق حق زدن مرغ شب و
باز هو هو زدن جغدان نیست
عشق آبیتر از اینها آبیست
عشق زیباتر از اینها زیباست
که من و تو نتوانیم گریست
که من و تو نتوانیم نشست
صحبت از عشق نه کار ماهاست
"کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ"
عشق معنای بلندی دارد
که به فهم من و تو قد ندهد
عشق شاید گاهی
مثل یک قطره سکوت
مثل یک سایه صدا
مثل یه لحظه سفید
مثل یک ثانیه اشک
مثل یک تکه امید
شاید اینها باشد
و نه شاید خوشتر
باز هم باید رفت
و نه گفت و نه شنید
عاشقی پر معناست
اوج بی معنایی
که تو بی معنا و
اوست یکّی باقی
شب و روزم شده گریه
واسه دیدن چشاش
منو می بینه ولی
چشامو یادش نمیاد
دل اون سنگی نبود
چرا منو گذاشت و رفت؟
دل من اونو می خواست
پس چرا بی رحمانه رفت؟
گل پژمرده ام را دور ریزید
صدای خسته ام را گوش گیرید
گل پژمرده گر چه یاد من بود
صدایم پرطنین تر هست از گل
خوش به حال اونایی که دلشون از سنگه
هیچ وقت دلشون نمی شکنه
می شه غرور آدما هم از سنگ باشه؟
من دلم تنگ می شه
تو دلت سنگ میشه
نذار این تنگ بلور
بشکنه با این غرورو