چون حدیثى را شنیدید آن را فهم و رعایت کنید ، نه بشنوید و روایت کنید که راویان علم بسیارند و به کاربندان آن اندک در شمار . [نهج البلاغه]
به دنیای افکار من خوش آمدید
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 86888
بازدید امروز : 0
بازدید دیروز : 5
........... درباره خودم ...........
به دنیای افکار من خوش آمدید
مریم بوقی
بوق زیاد می زنم

........... لوگوی خودم ...........
به دنیای افکار من خوش آمدید
........ پیوندهای روزانه........
پاسخگو [76]
********۴ تا بوق*********** [142]
[آرشیو(2)]


..... فهرست موضوعی یادداشت ها.....
عشقولانه[13] . طنز[5] . متفرقه[4] . بوقی[3] . نوشته ها و اشعار سایرین .
............. بایگانی.............
زمستان 1386
بهار 1386
زمستان 1385
پاییز 1385

..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
........... دوستان من ...........
شکوفه یاس
***به اسبفروشان خوش آدید***
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
زینب خانوم
عمو امیر
حرف هایی که بردل ماند
دانلود نرم افزار

......... لوگوی دوستان من .........















............. اشتراک.............
 
............آوای آشنا............

........... طراح قالب...........


  • بزبز قندی

  • نویسنده : مریم بوقی:: 85/10/11:: 1:10 عصر

    آهای بزبز قندی

    چرا همش می خندی؟

    آهای طعنه زده شاخ تو به شاخه ی گردو

    منم آدم با فکر

    تویی بزبز خوشکل

    آهای صاحب شیر و پشم و پوست و گوشت و دنبه

    دلت یاسه پراحساسه آی بزبز نازم

    تا اون روزی که شیر بدی برات علف میارم

    برات یونجه میارم

    تویی کباب و ماستم

    اگه شیر توی کاسم نذاری خدانگهدار

    خدانگهدار


    نظرات شما ()

  • امشب تا خود صبح

  • نویسنده : مریم بوقی:: 85/10/9:: 3:37 عصر

    می خوام یه ماشین بسازم روی سرش یه بوق باشه

    من باشم و یه دکمه و یه بوق جانانه باشه

    می خوام یه بوقی بزنم شاید یکم عقب بری

    می خوام یه بوقی بزنم که دیگه سر راه نیایی

    امشب می خوام تا خود صبح فقط برات بوق بزنم

    برای خوشحال شدنت هی بوق و هی بوق بزنم

    می خوام برات از خونمون یه بوق خوشکل بیارم

    می خوام شبا برای تو یه بوق کامیون بخرم

    می خوام یه وردی بخونم همیشه بوق بوق بکنی

    از تو خونه تا خیابون هی بوق و هی بوق بکنی

    امشب می خوام برای بوق یه فال حافظ بگیرم

    اگر که خوب در نیومد به احترامش بمیرم

    امشب می خوام روی ماشین یه بوق کامیون بذارم

    اگر صداش در نیومد یه بوق دیگه بذارم

    امشب می خوام تا خود صبح فقط برات بوق بزنم

    برای خوشحال شدنت هی بوق و هی بوق بزنم

     می خوام تو رو قسم بدم به جون هر مدل بوقه

    به جون هر چی کامیون با اون بوقای باحاله

    یه موقعی فکر نکنی گوشم برات تنگ نمیشه

    فکر نکنی اگه بری صدای بوق کم نمیشه

    امشب می خوام تا خود صبح فقط برات بوق بزنم

    برای خوشحال شدنت هی بوق و هی بوق بزنم


    نظرات شما ()

  • سنگ

  • نویسنده : مریم بوقی:: 85/10/5:: 12:5 عصر

    خوش به حال اونایی که دلشون از سنگه

    هیچ وقت دلشون نمی شکنه

    می شه غرور آدما هم از سنگ باشه؟

    من دلم تنگ می شه

    تو دلت سنگ میشه

    نذار این تنگ بلور

    بشکنه با این غرورو



    نظرات شما ()

  • بوق

  • نویسنده : مریم بوقی:: 85/10/2:: 2:22 عصر

    دوباره گوش هوای بوق کامیون کرده

    نگو این گوش دوری بوقتو باور کرده

    دل من خسته از این سکوت و بی بوقی ها

    همه ی دلخوشی هام با رفتن بوق مردن

    حالا من یه آرزو دارم تو سینه

    که دوباره چشم من بوقو ببینه

    حالا من یه آرزو دارم تو سینه

    که دوباره بوق بیاد پیشم بشینه:o)

    بووووووووووووووووووووووق:o)

    بووووووووووووووووووووووووووق:o)

    بوووووووووووووووووووووووووووووق:o)


    نظرات شما ()

    <      1   2      

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ